آیتالله محمدهادی معرفت مینویسد: «قرآن و هر کتاب آسمانی، چون از جهان غیب پیام آوردهاند، ناگزیر از آن جهان شمهای بازگو کردهاند. البته، این واژهها و الفاظی که برای توصیف جهان غیب به کار رفته ]است[ برای مفاهیمی وضع شدهاند که متناسب با عالَم حسّ و شهود است و نمیتوانند بازگوکننده مفاهیمی باشند که در سرای غیب جریان دارد. علاوه ]بر این[، ابزار درک ساکنین این جهان، چه ظاهری (حواسّ خمس ]=حسهای پنجگانه[) و چه باطنی (عقل و اندیشه)، برای درک و دریافت مفاهیم عالَم شهود و متناسب با آن ساخته شده و از درک کامل مفاهیمی از سنخ دیگر ناتواناند. از این رو است که در گزارههای کتب آسمانی درباره مفاهیم غیبی از استعاره، تشبیه و ]...[ مجاز و کنایه استفاده شده ]است[ تا به گونهای تقریبی و از باب تشبیه نامحسوس به محسوس گزارش کنند. این شیوهٔ متعارفی است که در این گونه تشبیهها به تشبیه بسنده میشود و بیان یا درک تحقیقی ــ با این وصف ــ امکانپذیر نیست. مثلاً، از مراتب و تنوع نیروهایی که در اختیار فرشتگان (که مدبّرات اَمرند ]نازعات: 5[) قرار دارد به ”اَجنحه؛ بالها“ تعبیر شده است، زیرا بال وسیله پرواز است و کاربرد آن در نیروهایی که امکانات کار را فراهم میکنند متعارف میباشد. بال و بازو، هر دو، در این مفهوم کاربرد دارند و مفهوم حقیقی هیچیک مقصود نیست. همچنین است موقعی که از حور و قصور و اَشجار, ...ادامه مطلب