محمد اسفندیاری مینویسد: «از آنجا که تعصب ذومراتب است و شدت و ضعف دارد، هر متعصبی لزوماً همه ویژگیهای اهل تعصب را ندارد، و در هر ویژگی نیز لزوماً افراطی نیست. برخی از ویژگیهای متعصبین، که در میان بسیاری از ایشان مشترک است، بدین شرح است: 1. رابطهگرایی نخستین کاری که متعصب میکند تقسیم همگان به خودی و غیرخودی است: آنها که همفکرند و آنها که ناهمفکر. آنها که با من در یک گروهاند و آنها که در گروه دیگر. ]...[ در جانبداری از هفکران به هر وسیلهای چنگ میزند و در نقد ناهمفکران به هر بهانهای میآویزد. برای خودیها امتیازاتی برمیسازد و امتیازات غیرخودیها را نمیبیند. ]...[ متعصب حق را از دیگران نمیپذیرد و باطل را از خودیها میپذیرد. به سخنگو مینگرد، نه سخن. کننده را میبیند، نه کار را. 2. عقیدهپرستی متعصب همه چیز را فدای عقیدهاش میکند و آن را عزیزتر از حقیقت میداند. ممکن است گفته شود هر کسی عقیدهاش را حق میداند. آری، اما انسان آزاده، اگر دریابد عقیدهاش نادرست است، از آن دست برمیدارد و تن به حقیقت میدهد. حال اینکه متعصب در تعارض میان عقیدت و حقیقت، جانب عقیده را میگیرد و حقیقت را پایمال میکند. ]...[ 3. نقدناپذیری متعصب نقدناپذیر است و با کوچکترین خردهگیری واکنش نشان میدهد و در لاک دفاع فرو میرود. گفتوگو نمیکند، تکگویی میکند. گوش نیست، زبان است. هر انتقادی , ...ادامه مطلب