محمد هدایتی درباره
«انتظارات زیادی از روایات» مینویسد:
«این باور وجود
دارد که برای هر واقعهای تا قیامت خطاب قطعی از طرف خداوند متعال وجود دارد که
اصل آن در قرآن کریم است و سپس در سنت بیان شده و طبق بعضی از روایات پیامبر اکرم
(ص) آن را نزد عترت طاهرینش به ودیعت گذاشته است.
براساس پندار فوق
برخی وظیفه خود میدانند که برای هر کار و حادثهای به سراغ نصّ و روایات بروند و
با مردود دانستن اصل اباحه، به هر نحوی که شده حکم شرعی را جستوجو و طلب کنند و
امرونهی فقهی را از لابلای کتاب و سنت بیرون کشند. آنها دانش صحیح و درست را تنها
در روایات میبینند و بر این باورند که در هیچ جای دیگر پیدا نمیشود؛ و اگر هم چیزی
یافت شود، باطل و بیهوده است. [...]
به نظر میرسد تلقی
فوق از اساس نادرست است، هرچند به طور ریشهای در تاروپود اندیشه فقهی ما رسوخ
کرده و به مرتکز [=ثابت] دینی تبدیل شده است. مثلاً، آیات قرآنی که در این باور به
آنها استدلال شد [انعام: 38؛ انعام: 59؛ و نحل: 89]، و، به تبع، روایاتی که تبیینکننده
آن آیات هستند، در آن بخشی که مربوط به کتاب عالم هستی میشود گویای این مطلب است
که چیزی در آن فروگذار نشده و پهنه بزرگ آفرینش با سلسله علت و معلولها تحت احاطه
علم وسیع پروردگار متعال است و همه در لوح محفوظ مکتوب بوده و چیزی مورد فراموشی یا
غفلت قرار نمیگیرد و خداوند بر همه کلیات و جزئیات خلقت آگاهی کامل و تقدیری
حکیمانه و عالمانه دارد. و در بخش مربوط به کتاب تشریع هم مقصود آن است که قرآن کریم،
که کتاب تربیت و انسانسازی است، در ارائه برنامهای برای تکامل فرد و جامعه هیچ
کوتاهی نکرده و هر آنچه برای پیمودن این راه لازم است به صورت قواعد کلی و در بخشهایی
به نحو جزئی ارائه کرده است؛ نه اینکه مراد بیان همه جزئیات و اطلاعات از انواع
دانشها و تبیین تمام ریزهکاریهای زندگی در همه دوران باشد. دین لازم نمیبیند
که پیوسته از گوشه و کنار زندگی انسانها وارد شده و در لابلای رفتارهای روزمره
مردم حضور یابد و با صدور احکام عملی در آنها دخالت کند. دخالت آن بیشتر از جنبه
تقویت عبودیت و توصیه به اخلاق دینی است؛ و در غیر از آن مواردی که آشکارا محدودیت
ایجاد کرده و احکام واجب و حرام صادر نموده، تکلیف عملی دیگری را از دوش او
برداشته و وی را به زحمت نینداخته است، بلکه امر را به همان حجت باطنی و فهم عقلیاش
واگذار کرده و حتی وی را از مطالبه و پرسوجو از تکلیف شرعی دیگر بازداشته
[مائده: 101] و در این باره اصل بر برائت و اباحه قرار داده است.» (هدایتی، 1395:
64 ــ 66)
یادداشتها:
ـ هدایتی،
محمد. (1395). مناسبات فقه و اخلاق. تهران: نگاه معاصر.
کانال اندیشهورزی...
ما را در سایت کانال اندیشهورزی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mandishehvarzig بازدید : 168 تاريخ : پنجشنبه 24 فروردين 1396 ساعت: 5:57