«اکثر متدینان طول
تاریخ فکر میکنند که دینداری کشتیسواری است و نمیدانند که نوعی شناگری است.
[...] وقتی انسان خود را سوار کشتی میبیند، تصور میکند کشتیسواران اهل نجاتاند،
مگر به حسب تصادف و کسانی که سوار کشتی نیستند و بر موج سوارند غرق خواهند شد، مگر
به حسب تصادف. روانشناسی افراد داخل کشتی این است که بنا بر قاعده به ساحل میرسیم،
مگر اینکه تصادفی رخ دهد و آنهایی که بر موجها سوارند و شنا میکنند بنا بر قاعده
غرق میشوند، مگر اینکه برحسب تصادف نجات یابند. مسلمانانی که تلقیشان کشتیسواری
است گمان میکنند مسلمانانِ اهل نجاتاند، مگر آنکه تصادفی رخ دهد و آنهایی که
مسلمان نیستند اهل غرقشدناند، مگر آنکه تصادفی رخ دهد. [...] وقتی شناگر باشید،
فقط با شناکردن امید به نجات دارید و نه با هیچ کار دیگری. بنابراین، همهٔ شناگران
همّ و غمّ واحدی دارند و آن شناگری است.اما کسانی که سوار بر کشتیاند هرکدام کار
مختلفی انجام میدهند؛ یکی رادیو گوش میکند، یکی روزنامه میخواند، یکی میخوابد،
یکی آواز میخواند، یکی غذا میخورد و ... . آنها دلمشغولی واحدی ندارند، زیرا
همه سوارند و میگویند هر کاری در کشتی انجام دهیم مهم نیست، زیرا در کشتی هستیم.
متدینانی که چنین تلقیای دارند و خود را مالک حقیقت میدانند به اینکه سوار کشتی
نجاتاند دل خوش دارند. اما شناگران این طور نیستند؛ آنها فقط یک همّ دارند و آن
شناکردن است. اگر از شناگری غافل شوند، غرق میشوند.» (ملکیان، 1394: 244)
یادداشتها:
ـ ملکیان،
مصطفی (1394). در رهگذار باد و نگهبان لاله. جلد 2. تهران: نگاه معاصر.
کانال اندیشهورزی...
ما را در سایت کانال اندیشهورزی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mandishehvarzig بازدید : 181 تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت: 10:07